عشق من رادوین جانعشق من رادوین جان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
وبلاگ رادوینیوبلاگ رادوینی، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

my dear son

گذر عمر فقط عشق رو در سینه اش نگه می دارد

عکس های دو پست قبلی

متاسفانه تولدت همزمان شد با فوت بابا جون و این عکس ها رو هم خاله جون ازت گرفته روحشون شاد اینم عکست با هلنا دوست کلاس نقاشیت عکسهای محرم ۱۴۰۱ و این هم عکسی دردناک از دندونی که صدرا پسر همسایه مون با سنگ شکوند عکسی با یونیفورم مدرسه عکسی از روز معلم کلاس دوم ۲ آقای صمدی من و رادوینی سوار بشقاب پرنده در شاه گلی تصویری از چهارشنبه سوری ۱۴۰۰ در مدرسه کنار مدیرتون آقای کرم جوان و معاونتون آقای مقامی تولد سلدا ۷ فرودین ۱۴۰۱ سفره ی افطار امسال خونه ی مامان جون بماند به یادگا...
14 شهريور 1401

2 شهریور 1401

به نام خدای مهربانیها سلام از مدتها قبل انتظار روز تولدت رو میکشیدی هر روز ازم میپرسیدی که مامان چند روز به تولدم مونده یک شهریور مسابقه ی فوتبال داشتین و بعد از مسابقه رفتیم واسه خرید برای تولدت  و شب دیر به خونه رسیدیم مدتی بود که بابای بابا مریض بود و متاسفانه عمه جون بهم خبر داد که فوت کردن و ما هم با عجله رفتیم خونه ی بابا جون تو رو بردم طبقه ی بالا نشسته بودی و مات و مبهوت بودی بهت گفتم که بابا جون فوت کرده و تو هم میگفتی آخه تولد من بود 3 ساعت بدون هیچ واکنشی نشستی یه جا و صبحش رفتیم واسه مراسم خاکسپاری بابا جون مرد خیلی مهربون و بزرگی بود خدا روحش رو شاد کنه و تو عزیز تر از جانم تولدت م...
9 شهريور 1401
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به my dear son می باشد